|
درباره وبلاگ  سلام سعي دارم اين وبلاگ رو تبديل كنم به گوشه اي دنج براي تمام كساني كه روحيه اي حقيقت طلب و احتياج به هم فكري،تبادل نظر و كمي شايد آرامش داشته باشند اميدوارم كه در اين راه موفق و از كمك هاي دوستان بهره مند شوم . آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
يه گوشه دنج در مواقعي كه از همه چيز خسته اي دوست داري يه جايي باشي آروم و دنج كه خودت رو آروم كني اون موقع است كه يه گوشه ي دنج معني پيدا مي كنه
سلام
با تمام صحبت هايي كه شد و با توجه به اينكه تمام توانايي ها و علوم هم كاربردهايي خوب و مفيد مي تونن داشته باشن و هم توانايي بد و مضر بودن رو دارن پس جهت موضوعي بحث رو به سمت فهميدن اين كاربردها معتوف مي كنيم البته تا جايي كه سواد،علم و ذهن اين حقير توانايي داشته باشه و لازم به ذكر است قصد و مقصود از مطرح كردن اين مباحث فقط ديدن،هلاجي كردن و يا نتيجه گيري هايي شايد قابل قبول براي يك انسان عادي كه خواستار كمي ديد مو شكافانه تر به وقايعي كه اطراف اون رخ ميده هست و باز هم به كمك هاي فكري دوستان نياز فراوان دارم ؛ با آگاهي از اينكه اين اواخر حول محور اين موضوع صحبت هاي عديده اي شنيده شده. خوب بنا به شواهد موجود از اينكه بعضي از محققان،دانشمندان،تاريخدانان و ... كه معمولا از خواص جامعه خودشون بودن در تمام طول زمان هاي گذشته تا به حال هميشه مشغول به طرح،بررسي،مطالعه در مورد اين سري موضوعات بودن كه آيا ما در اين جهان تنهاييم ؟ آيا جهاني پس از مرگ هم وجود داره ؟ تكليف ما پس از مرگ چي مي تونه باشه ؟ آيا خدا وجود داره؟
من در جواب به ابن سوالات به اين نكته اشاره مي كنم كه چرا در طول تاريخ هميشه مردم دنبال خدايي حالا به هر صورتش براي پرستش بودن و تا انجايي پيش مي رفته كه حكومت ها هم به شكل حكومت هاي مذهبي در مي يامده و روحانيون مذهب يا بر مسند حكومت بودن يا صاحب نفوذ اگه به ديد كلي به تاريخ مذاهب يكتا پرستي نگاهي بيندازيم ميبينيم كه تعداد زيادي پيامبر مأمور راهنمايي مردم شدن كه از گمراهي رهايي پيدا كرده و رستگار بشن همين جا سوال پيش مي ياد چرا بايد اين تعداد زياد پيامبر مأمور به راهنمايي انسان ها بشن دليل كجاست اگه باز توجه كنيم ميبينيم كه معمولا هم در زمان دعوت كردن به سوي خدا تعداد ايمان آورندگان حقيقي و ياران اونها هميشه كمتر بوده تا كساني كه ايمان نمي آوردند و هميشه دچار مرارت و سختي ميشدن و براي اثبات سخنان شون به اراده خداوندي و معجزات متوسل مي شدند تا مردم باور كنن كه هر چه زمان مي گذشته معجزات عقلاني تر ميشده مثال همين پيامبران اولوالعزم از نوح (ع) با اون معجزه حيرت آور و طوفان حيرت انگيز تا ابراهيم (ع) با اون سختي ها و مرارت ها و به آتش انداختن و گلستان شدن آتش و بعد موسي (ع) كه شاه معجزاتي رو داشت و دايم دست به دامان معجزات ميشد تا به عيسي (ع) كه نسبتا به پيامبران قبلي كميت معجزات كمتر شده ولي كيفيت ها متفاوت و به گمتنم بالا تر و قابل فهم تر تا پيامبر خاتم (ص) كه معجزاتي بسيار كمرنگ تر ولي قوي تر و عقلاني تر و ميبينيم نكاتي رو كه ذكر كردم در قبال تمام اين چند تن صدق مي كنه و اطرافيان آنها جزو اقليتي بودن از جامعه كه ايمان واقعي داشتن به اعتقادات اين پيامبران و معمولا هم در مشقت و سختي مي بودند و وقتي هم باز به ديده ديگري نگاه مي كنيم و منصفانه قضاوت مي كنيم حرف و عقايد بد و مضري نداشتند چيز بدي رو ترويج نمي كردند پس چرا اينقدر مقاومت وجود داشت در مقابل آنها ؟؟!! اصلا بياييم به اين فكر كنيم در مقابل حرفها و عقايد يكتا پرستان چي و جود داشته ...؟ بت ؛ بت چي مي تونسته باشه به نظر من بت به معنا هايي كه براي ما توصيف كردن نميتونسته باشه كه فقط يك شيء سنگي يا چوبي راكد كه هيچ كاري از دستش بر نمي آمده اون تعداد زيادي كه جزو پرستندگان خدايان خود بودن در يك مقياس عظيمي مثل جهان و در بازه هاي زماني مختلف شاهد اين ماجرا است كه اين بت ها توانايي انجام كارهايي رو داشتن ولي خوب چه كارهايي ...؟ از خدايان يونان گرفته تا خدايان هندو و بودا تا در اعماق جنگل هاي استوايي آفريقا و آمريكا و تقريبا همه جا تجربه اي از پرستيدن خدايان بله مردم بت نمي پرستيدن آنها بايد اون روحي كه پنهان بوده پشت چهره ي بت رو مي پرستيدن ... . ادامه دارد ... . با تشكر منتظر نظراتتون هستم
نظرات شما عزیزان:
  |
تبادل
لینک هوشمند
بوده و هست.